آریا آرام نژاد پس از هشت سال، از بیداد گری هایی که در دولت هایی با شعارهای مختلف بر وی روا داشته اند، سخن گفته است. او هر بار خواسته به فعالیت هنری اش بپردازد، با درخواست تعهد کتبی، سردواندن ها و وعده های تو خالی مواجه شده و آخرین پاسخ ریاکارانه به وی آن بوده که تا زمان نامعلوم "متوقف الفعالیت" است! اکنون، مانند دیگرانی که صدا و تصویرشان ممنوع است، او نیز خسته از دادخواهی های بی ثمر، از ارتباط مستقیم با مخاطبانش محروم شده است.
حکایت آریا آرام نژاد اما برای بسیاری از ما آشناست: چرخه بی پایان بیدادگری و دادخواهی. اولی به حکم تاریخ، ماندنی نیست، و بسیاری از ما دومی را بارها آزموده ایم. دشوار یا ناممکن شدن دادخواهی، هر سیستمی را ناپایدار می کند ولی روا نیست که در پیگیری حق و رفع بیداد و ستم، یکدیگر را تنها بگذاریم و با شخصی کردن آن، وجدان خود را بفریبیم؛ این شتری است که شاید بر در خانه هرکسی بخوابد!
حکایت خودم را در فرصتی دیگر بازخواهم گفت. یکی از کارهای او را بشنوید: