گفتند:
ما را تفسیر قرآن بساز. گفتم: تفسیر ما چنان است که میدانید. نی از محمد! و نی از
خدا!
این «من» نیز منکر میشود مرا. میگویمش: چون منکری، رها کن، برو. ما را چه دردسر میدهی؟
میگوید: نی. نروم! سخن من فهم نمیکند.
چنان که آن خطاط سه گونه خط نوشتی:
یکی او خواندی، لا غیر ؛یکی را هم او خواندی هم غیر او؛ یکی نه او خواندی نه غیر او.